هفته هجدهم
سلام بروی ماه دردونه خودم عشق و نفس و مونسم قربونت بشم من که همدم منی انشالله که توی دل مامانی جات راحته و آرامش داری نفسم سه شنبه شب نسترن جونی منو دعوت کرد شام رستوران میشف بلوار سجاد که غذای ایتالیایی بخوریم نوشین جون خواهر نسترن هم بود خیلی خوش گذشت اولین شبی بود که بابا یاسرجونی رو تنها گذاشتم اما بابایی خودش بهم اصرار کرد که برم بهم خوش بگذره و شب خوبی بود (اگرچه دلم پیش بابا جونی بود همش) این چند روز خیلی شلوغ بود پنجشنبه گذشته دوستام از همدان اومدن مشهد اومدن خونمون فریده ، زهره و آرزو جونی ...خیلی خوش گذشت کلی خاطره گفتیم البته هتل داشتن و روز پنجشنبه پیشمون بودن برای شما کادویی آوردن دستشون واقعا درد نکنه. ...