دردانه عزیز مادردانه عزیز ما، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
یکی شدن ما یکی شدن ما ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

دردانه زندگی ما

مهمون بازی

1394/8/25 10:10
نویسنده : مامان زهرا
561 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز از سرکار خیلی خسته و گشنه رسیدم خونهبدبو ساعت حدودای سه و نیم بود یه نیمرو درست کردم و خوردم و از فرط خستگی گرفتم خوابیدمخواب آلود

ساعت 5 و ربع بیدار شدم و نماز مغرب و عشا رو خوندم و زنگیدم به بابا یاسرتلفن

که گفت قراره شام دوست کرمانیش با مادر و خواهر و خانومش شام بیان خونه ما مثلا داشت اطلاع میداد تعجب

من جا خودم چون خونه ریخت و پاش بود و شامم فکری نکرده بودم متفکر

سریع پریدم آشپزخونه گوشتای خورشتی رو ریختم جی پاز و شروع کردم به دم کردن برنج و سرخ کردن سیب زمینی(برای قیمه)....سکوت خلاصه خیلی سریع کارا رو انجام دادم و خونه رو جمع و جور کردم اصلا متوجه گذشت زمان نبودم که یهو درو زدن و بابایاسر و مهموناش اومدن داخلهیپنوتیزم ....سریع چای گذاشتم و میوه آماده کردم و شروع به پذیرایی ... یادم اقتاد من از وقتی بیدار شدم هیچی نخوردم و خیلی ضعف داشتم خوشمزهاما تا 9 و ربع تحمل کردم تا سفره انداختیم و شامو زدیم بر بدن (خدایی خیلی خوشمزه شده بود...خب .. همه اینو گفتنمتنظر

مهمونای خیلی ساده و خودمونی بودن کلی با خانوماشون حرفیدیم.... برای من و نی نی گلم آرزوی سلامتی کردن .برامون خرمای بم که مال باغ خودشون بود آورده بودن(تا حالا خرما به این کیفیت و تازگی نخورده بودم...) ساعت 11 شب رفتن و من بیهوش افتادم تو جا.. بنده خدا بابا یاسر بقیه کارا رو کرد و باقی ظرفارو شست و دستمال کشی و ... محبتتا نماز صبح نفهمیدم چجوری خوابم برد... اما بعد از نماز صب تا موقع حاضرشدن برای رفتن سرکار خواب و بیدار بودمغمگین

چند روز دیگه(چهارشنبه یا پنجشنبه) وقت سونوی حیات و ضربان قلب نی نی نازمه niniweblog.com... خدا جون ترو به عظمت عرش کبریائیت قسم خودت حفظش کن و به همه فرزندان صالح و سالمی بده ...الهــــــــــــــــــی آمین

محتاج نگاه رحیمانه توام بزرگترین تکیه گاه جهان.

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان سمیه
25 آبان 94 12:06
سلام عزیزدلم. خوبی زهرا جونم؟ خوشحالم که خاطرات کنجدت رو مینویسی. خدا حفظش کنه. من که از همین الان عاشقش شدم. فردا وقت سونو بگیر که چهارشنبه بری و نمونه پنجشنبه که ممکنه سونوگرافی نباشه. همون چهارشنبه هم ببرش پیش دکترت.هر لحظه دعاگوی خودت و همسرت و فرشته ت هستم
مامان زهرا
پاسخ
سلام سمیه مهربونم مرسی ازت که اینقد خوبی و بهم انرژی میدی الهی خیر ببینی و خدا همسر و نازگلت رو برات حفظ کنه گلم محتاج دعای ناب توام عسل بانو همیشه دعاگوتم بهترین دوست دنیـــــــــــــــااااااااااااا