اواخر هفته هشتم
سلام عشق مامان الهی فدات بشم من که از همین الان دلم خیلی برات قنج میره عزیزدلم من خیلی دلتنگتم انشالله بیای و مامان رو از تنهایی و غربت دربیاری گل نازم
اواخر هفته هشتم هستم و توام خیلی ماهی چون بجز یکم خستگی و خیلی به ندرت تهوع چیزی احساس نمیکنم توام مامانو دوست داری که اینقد خوبی میدونم
دیروز بازهم باهم رفتیم حرم و نماز و دعا و زیارت امام مهروبونی ها... خیلی بهمون خوش گذشت
امروزم جلسه زیارت عاشورا اداره نرسیدم و تنهایی خودم خوندم اما جلسه اخلاق که با محوریت نحوه اصحاب امام زمان(عج) شدن بود، بودم خیلی مباحث ارزشمندی گفتن الهی که به حق امام زمان توام سربازشون بشی دردونه من
دیشب با باباجونی رفتیم بیرون برای مامانی یه کیف و یه شال و یه روسری زمستونی قشنگ خرید بعدشم رفتیم برای اتاق خواب یه بخاری کوچولو خریدیم آخه خیلی هوا سرد شده و بخاری پذیرایی جواب نمیده
برگشتنی بابای مهربون از بیرون کباب گرفت و زدیم به وجود
لحطه به لحظه دعاگوی وجود پاک توام انشالله سالم و سرحال و پر از عشق خدای مهربون باشی همه وجودم.