دومین سالگد عقد ما
سلام فرزند مهربون و ناز من
18 دی دومین سالروز عقد من وبابا یاسر مهربون بود روز پنجشنبه رفتم دیدار خبرنگاری همکارم که اومدن بودن مشهد زیارت تو هتلشون دیدمشون ساعت خوبی بود یکم گپ و گفت کردیم اما قبلش تو خونه من کیک و شام رو آماده کرده بودم برای سالگرد ازدواجمون.
بعد از دیدار اونا برگشتم خونه سریع همه چی رو آماده کردم عکسایی که به مناسبت سالگرد عروسی مون(24 مهر) گرفته بودیم آماده بود و با قاب هایی که سفارش داده بودیم مرتبشون کردم و زدم دیوار خاطرات...
بابایی که شب اومد خیلی خوشحال شد بعد شام سریع رفت سراغ کیک گردو و کشمشی که پخته بودم حتی نذاشت از ظرف دربیارمش همونجا باهم بریدیمش و سه تا تیکه دادیم خونه معصوم خانوم و بقیه اشم بابایی بیشترشو زحمتشو کشید و خیلی از طعمش راضی بود
پنجشنبه موقعی که خواستم از سرکار بیام خونه نسترن جونی یه کادوی خوشگل به مناسبت سالگرد ازدواجمون داد یه صندوقچه ناناز دستش واقعا درد نکنه شرمندم کرد
یک کارت تبریک+ یک کارت هدیه نقدی هم از طرف اداره به این مناسبت هدیه گرفتم .کادوی بابایی که هم زودتر همون شب سالگرد عروسی مون داده بود
شب خوبی بود و جمعه خوبی هم داشتیم خداروشکر
این روزا من و بابایی خیلی خیلی بهت فکر می کنیم الهی که خدای مهربون و امام رضای رئوف نگهدارت باشه گل من