دردانه عزیز مادردانه عزیز ما، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
یکی شدن ما یکی شدن ما ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

دردانه زندگی ما

پله هشتم همراهی....

1395/2/20 12:20
نویسنده : مامان زهرا
456 بازدید
اشتراک گذاری


سلام گل نازم دختر دردونه من
ببخش مامانی ک خیلی کم مطلب میزارم در عوضش همه چی رو مو به مو توی دفتر خاطرات همیشگی خودم می نویسم و نوشتم. فعلا رابطه اینترنتی ندارم.دلخور
دخترگلم نمیدونی چقدر جذاب و وصف نشدنیه حرکاتت که حتی از روی لباسم هم قابل لمسه....محبتبغل
هرچی بیشتر میگذره حس من نسبت بهت عمیق تر و وصف نشدنی تر میشه...بوس
این روزها کلاس های زایمان فیزیولوژیک رو هم میریم جلساتی که لازم بود بابایاسر هم باهامون اومدمحبت
بابایی هم خیلی خیلی دوستت داره و باهات حرف میزنه و همش برای سلامتیت دعامیکنهبوس
اواسط ختم قرآن دور هشتم هستم واین یعنی تا زمینی شدنت راه کمی مونده اما برامن دیرمیگذره انگار چون خیلی دلم میخواد لمست کنم و در آغوشت بگیرم همه توکلم به خدای مهربونهمحبت
ماه شعبان شروع شده و به برکتش شماهم روزهاشو بخوبی انشالله پشت سر میزاری...
مامان من یعنی مادربزرگ شما چند وقت دیگه میاد پیشمون و ازمن قول گرفته که انشالله بعد از زایمان

به همراه شما بریم همدان و یک ماهی بمونیم تا شما یکم جون بگیری و منم راه و رسم نگهداری ازت رو خوب

یاد بگیرم اولش اصلا راضی نمیشدم چون دلم همش پیش بابایاسره اما اینجاکسی نیست که کمکم کنه و از

طرفی بابایاسر هم اصرار داره مابریم میگه مامان بزرگ حواسش بیشتر به ماست و ازمون نگهداری میکنه چون

بابایی که همش سرکاره و سخت میشه برامون. فعلاقبول کردم تاببینم چی پیش میاد توکل بر خدا...زیبا
برای خاله سمیه و گل دخترش خیلی دعاکن که زحمت بارگذاری مطالب رو برامون میکشهبوسمحبت
خیلی خیلی دعاکن براموم نفس مادر💋💋 امام زمان (عج) نگهدارت باشه...بغل

پسندها (2)

نظرات (1)

بهار مامان شایلین
30 اردیبهشت 95 13:21
مامانی به وبلاگ ما هم سربزنید