ورود به چهار ماه همنشینی با تو
سلام فرزند عزیزتر از جونم الهی که فدات بشم من امیدوارم که به لطف خدای مهربون حالت خیلی عالی باشه
خدارو هزار بار شکر که با همدیکه یک سوم راه و انتظار دیدار رو رفتیم و به امید خدا دو سوم دیگه اشم باهم به خوبی طی می کنیم
خداروشکر یکی دو روزی یکم بارون بارید و هوا رو عوض کرد اگرچه زمستونه اما از برف و سرما خبری نیست تا چند روزی هم حتی پنجره اتاق رو باز می ذاشتم گرم بود اما الان یکم خنک تر شده مث پاییزهای شهر مامانی
چند وقتی سرم خیلی شلوغ بود هم تو محل کار و هم مشغله های دیگه تازه دور سوم ختم قرآن تورو تموم کردم و امروز دور چهارم رو شروع کردم انشالله که ختم نهم رو باهم ببینیم گل زیبای من
روزها به خاطر مشغله زیاد گاهی یادم می رفت چیزی بخورم و اکثرا ضعف و سردرد داشتم اما با توصیه پزشک و مشاورمون خانم آخرتی الان بهترم روزها یه بطری شیرو عسل با خودم میارم و غذامم سر وقت می خورم که تو زودی بزرگ بشی نفس مامانی
حال و هوای این روزای بابا یاسرت دیدنیه خیلی به فکر شماست هر روز هم یکی دو اسم جدید برات انتخاب می کنه آخرین اسمایی که مدنظرشه (باران) در صورت دختر بودنت و (آرمان) در صورت پسر بودنته.... اما من کلا دوست داشتم اسامی قرآنی برات انتخاب کنم فعلا سکوتم و چیزی نمیگم منتظر خبرهای خوب و سلامتی توام فقط
دلم برای خیلی چیزا تنگ شده اما تو دلگرمم می کنی همینطور بابای مهربونت که انشالله خدا حفظش کنه
این روزا هم طبق عادت همیشه سوره های یاسین -حشر- ملک و واقعه رو می خونم _جزءخوانی روزانه و صبح ها هم باهمدیگه دعای عهد- آل یاسین و اینارو گوش می دیم عصرها هم زیارت عاشورا، دعای توسل و دعای مجیر
هر روز صبح هم وقتی چند قدمی گنبد طلایی امام رضای مهربون وایمیسم صلوات خاصه رو میخونم و بعد از سلام خودم دستم رو روی شکمم می ذارم و از طرف توام به آقا سلام میدم (این کار هر روز منه یه بار موقع اومدن سرکار و یه بارم موقع برگشتن به خونه) انشالله که امام رضا(ع) نگهدارت باشه بند دل من.
به نگاه خدا و ائمه اطهار(ع) می سپرمت