آغاز ماه نورانی ربیع الاول
سلام عصاره وجودم قربونت بشم من که آروم و بی صدا همراه مامانی هستی
این چند روز روزهای آخر ماه صفر بود ماهی که برکت و عظمت زیادی داره و ختم به شهادت حضرت محمد(ص) امام حسن(ع)در نهایت امم رضا(ع) ی رئوف میشه. به همین دلیل هم خیلی جایگاه و ارزش بالایی داره و همه عزاداری جانانه ای می کنند و وداع با ماه صفر.
دیروز که شهادت امام رضا بود با بابا یاسر پیاده رفتیم حرم خیلی شلوغ بود حتی از خیابون طبرسی هم جمعیت به سختی رد می شد مثل وقتی که کنار ضریح هستی... اما شور و حال خیلی عجیب و با صفایی داشت من و بابایی تا چشممون به یه بابا مامان مهربون می افتاد که یه نی نی تو بغلشون یا کالسکه داشتن و دسته های عزاداری رو همراهی می کردن هر دو به یه چیز مشترک فک می کردیم و گاهی به زبون می آوردیم که انشالله به امید خدا سال دیگه این موقع توام کنار مایی و در این مراسم شرکت می کنی الهی آمین. قند توی دلم آب میشه وقتی تصورش می کنم.
دیروز نماز ظهر رو توی امامزاده گنبد خشتی از نوادگان امام موسی بن جعفر خوندیم چون حرم بی نهایت ازدحام بود و بابایی اعتقاد داره ماکه مشهد هستیم و مجاوریم این روزا باید مراعات مسافرا رو بکنیم و جای ما حداقل دو تا مسافر که از راه دور اومدن وارد خود حرم امام رضا بشن و استفاده کنند
خلاصه پیاده برگشتیم خونه خیلی عالی بود و وصف نشدنی کلی دعاهای خوب کردیم برای همه حاجت مندا و آرزو دارا.
یه نهار حاضری خوردیم و تا اومدیم جمع کنیم زنگ خونه رو زدن دایی بابایی اومد خونمون خیلی هم خسته بود چون همه مسیر های منتهی به حرم رو بسته بودن و ماشین نیاورده بود سریع براش چای آماده کردم و یکم آش رشته که از روز قبل داشتم گرم کردم که کلی از آش تعریف کرد خیلی خوشش اومد دو ساعتی نگذشته بود که گوشیم زنگ خود این بار خاله حمیده بابا با پسرش سروش بودن که اونهام خسته اومدن خونمون اما نهار خورده بود خلاصه شام همشون ر نگه داشتیم شب خوبی بود اما همه کارای خونه که میخواستیم انجام بدیم موند...
امروزم که اومدم اداره نسترن جونی طفلی برای ما کلی زحمت کشیده بود و از شهرستان دو کیلو کره محلی و شیره انگور و ماس محلی آورده بود.. دستش واقعا دردنکنه شرمندش شدم.
الهی به حق حلول این ماه مبارک که ربیع نام داره همه حوائج جامه استجابت بپوشه و حضرت محمد(ص) آمین گوی حاجات همه باشه و خدا همه نی نی ها رو حفظ کنه و به همه اونایی که هنوز منتظر این موضوع اند، فرزندان شایسته و سالم و صالحی بده.
خدا تورو هم برای من و بابا یاسر حفظ کنه که همه وجود مایی.